اسراف وزیاده روی درروایات
پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله:
نشانه اسراف کار چهار چیز است: به کارهای باطل می نازد، آن چه را فراخور حالش نیست می خورد، در کارهای خیر بی رغبت است و هر کس را که بدو سودی نرساند، انکار می کند.
تحف العقول22
امام علی علیه السلام:
هر که ثروتی دارد، مبادا آن را تباه کند؛ زیرا صرف کردن بی مورد آن ریخت و پاش و اسراف است. این کار او را در میان مردم بلندآوازه می کند اما نزد خدا بی مقدار می سازد.
بحارالانوار78 / 97
اسراف را رها کن و میانه روی در پیش گیر و امروز به یاد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه دار و اضافی آن را برای روز نیازمندیت (قیامت) پیش فرست.
نهج البلاغه/ خطبه 9
روزی به قدر کفاف که با حسن تدبیر همراه باشد، بیشتر تو را کفایت می کند از ثروت زیادی که با اسراف همراه باشد.
بحارالانوار77 / 216
امام سجاد علیه السلام در دعا:
مرا از زیاده روی باز دار و روزیم را از تلف شدن نگاه دار و داراییم را با برکت دادن به آن افزون گردان و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من بنمایان.
صحفیه سجادیه دعای20
امام صادق علیه السلام:
در آن چه بدن را سالم نگه می دارد اسراف نیست… بلکه اسراف در چیزهایی است که مال را تلف کند و به بدن زیان رساند. بحارالانوار75 / 303
اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا مؤمن می تواند ده پیراهن داشته باشد؟ حضرت فرمود: آری. عرض کردم: بیست پیراهن چه؟ فرمود: آری. این ها اسراف نیست؛ اسراف آن است که لباس بیرونت و مهمانیت را لباس خانه و دم دستی قرار دهی.
بحارالانوار79 / 317
زهد و تقوای آیة اللّه العظمی سید محمود شاهرودی (ره)
درباره زهد و تقوای حضرت آیةاللّه سید محمود شاهرودی قدس سره نقل شده که: چون معظم له قبل و بعد از مرجعیت در منزل استیجاری زندگی می کردند، جمعی از علاقه مندان ایشان مبلغ پنج هزار دینار کویتی آوردند که خانه ای برایش تهیه کنند. معظم له می پرسند: آیا این پول ها از آنِ من است؟ عرض می کنند: بلی. در همان جلسه رو به فرزندشان آقا سید علی کرده و می فرمایند: این پول ها را به دینار عراقی تبدیل کنید و به مصارف ضروری حوزه های علمیه نجف، کربلا و سامرا برسانید.
همین جمع، در سال بعد، مبلغی پول می آورند و منزلی ابتیاع کرده و سند آن را به نام ایشان منتقل نموده و معظم له را در مقابل عمل انجام شده قرار می دهند و با اصرار ایشان را به منزل جدید منتقل می کنند.
مردان علم در میدان عمل، ج2، ص237