اصول مصرف در اسلام
اسلام، آيين كاملی است كه هم به دنيای پيروانش توجه دارد و هم به آخرت آنان اهتمام میورزد چنانكه از مسلمانان میخواهد نه دنياخواهی آنان سبب غفلتشان از آخرت شود و نه توجه به آخرت، آنان را از دنيا باز دارد. بر اين اساس، اسلام از يكسو راه مصرف را برای انسانها باز میگذارد تا دنيايشان سامان يابد و از سوی ديگر، كاملاً مراقب است كه مسئله مصرف از جاده اعتدال و شرع خارج نشود. از آنجا كه مصرف برای پاسخگويی به نيازهای طبيعی و غريزی انسان اجتنابناپذير است، در اسلام درباره توصيه به مصرف آموزههای زيادی وجود ندارد. اما گاهی مصرف شكل طبيعی خود را از دست میدهد و به جای آنكه به عنوان يك پديده حياتی، در خدمت انسان باشد، انسان را به خدمت خود درمیآورد و به اين ترتيب، وسيله به هدف تبديل میشود و مصرف بيش از حد زمينهساز انواع لغزشها، اسرافها، فخرفروشیها تباهیها و ناهنجاریها میشود. از اينرو، بخشی از آيات قرآنی به فرهنگسازی درباره مصرف و آموزش درست مصرف كردن اختصاص يافته است. آيات و رواياتی كه در آنها به ميانهروی در مصرف، پرهيز از اسراف و تبذير، پرهيز از هدر دادن اموال، پرهيز از راكد گذاشتن اموال و… اشاره شده است، همه در پی فرهنگسازی برای مصرف هستند. مصرف درست در اسلام، مصرفی است كه اصول زير در آن رعايت شده باشند:
1. مصرف براساس نياز حقيقی، نه بر پايه نياز كاذب و زيادهخواهی
با تأملی در دو واژه مصرف و مصرفزدگی، مشخص میشود كه آنچه اين دو را از يكديگر جدا میكند، آن است كه اساس مصرف بر پايه نيازهای حقيقی و طبيعی انسانهاست، در حالی كه مصرفگرايی و مصرفزدگی، در نيازهای كاذب و زيادهخواهیهای انسان ريشه دارند. در حقيقت، اين نيازهای كاذب و غيرضروری انسانهاست كه آنان را به سوی انواع اسرافها و زيادهخواهیها سوق میدهد و از آنان انسانهايی مصرفزده میسازد و اين در حالی است كه «از جمله مباحث اساسی اسلام در اخلاق مصرف، نفی نيازهای كاذب و غيرواقعی است كه خود، از تمايزات اساسی ميان مكتب اقتصادی اسلام و نظام سرمايهداری به شمار میرود. از ديدگاه اسلام، نيازهای مادی آدمی، بايد در حد متعارف تأمين شوند امّا مصرف بيهوده و كاذب به هيچ روی تأييد نمیشود»(ايروانی، 1384، ص312).
2. اعتدال و ميانهروی در مصرف(حتی حلال آن)
مصرف طيبات و آنچه در شريعت اسلامی حلال شمرده میشود، نامحدود نيست و بايد اصل اعتدال و اجتناب از افراط و تفريط در آن رعايت شود. خروج از اين اصل، پيروی از شيطان معرفی شده است. «ای مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد و از گامهای شيطان پيروی نكنيد»(سوره بقره، 60). اهميت اعتدال در مديريت زندگی فردی و اجتماعی به اندازهای است كه اميرالمؤمنين علی(ع) میفرمايد: «هرگاه خداوند بخواهد به بندهای خيری برساند، ميانهروی و تدبير نيكو را به او میآموزد و او را از بیتدبيری و اسراف دور میكند»(دشتی، 1379، ص241 و حاجی صادقی، 1388، صص 57ـ 56)، زيرا خداوند ميانهروی را دوست و اسراف را دشمن میدارد(صابری يزدی، 1372، ص748 و ص 649). همچنين در جای ديگر، نتيجه قهری رعايت نكردن اعتدال در مصرف چنين بيان شده است كه افراد يا جامعهای، امور مالی و اقتصادی خود را درست(با اعتدال و ميانهروی) اداره نكند، گرفتار فقر و سختی میشود(حر عاملی، 1377، تصحيح مهريزی و درايتی، ج1، ص 126؛ صابری يزدی، ص66).
3. پرداخت حقوق واجب مالی
انسان ضمن مصرف اموال خود در راه رفع نيازهای فردی و خانوادگی با رويكرد اعتدال و ميانهروی، واجب است كه حقوق واجب مالی و سهم خدا و جامعه را نيز با رغبت و نيت پاك و به قصد قربت به خدا ادا كند تا از اين طريق رزق و روزی خود را طيب و پاكيزه كرده باشد(سوره توبه، 103). انسان مسلمان اعتقاد و باور دارد كه پرداخت خمس و زكات و انفاق، نه تنها مال را كاهش نمیدهد بلكه موجب افزايش و بركت اموال میشود(سوره سبأ، 39؛ سوره انفال، 60؛ حكيمی و حكيمی، 1386، ج5، ص 35) و «به مقام نيكوكاری نمیرسد مگر اينكه از آنچه دوست دارد، در راه خدا انفاق كند»(سوره آلعمران، 92). پيامبراكرم(ص)، ميانهروی و صرفهجويی را از نعمتهای اعطا شدهای بيان كردهاند كه اگر خدا بخواهد به كسی ارزانی میكند زيرا انسان مؤمن موظف است كه از مال خود به اندازه «كفاف» خرج كند و كفاف، قدری از مال را گويند كه برای هزينه زندگی انسان و خانوادهاش در حد اعتدال كفايت كند و خرج كردن بيش از آن اسراف است. اهميت اعتدال در سبك زندگی مؤمنانه به اندازهای است كه پيامبر(ص) در بخشی از سخنانشان با تأكيد، اين مطلب را تكرار میكنند كه: «ايّها الناس، عليكم بالقصد، عليكم بالقصد، عليكم بالقصد: ای مردم بر شما باد اعتدال و ميانهروی، بر شما باد اعتدال و ميانهروی، بر شما باد اعتدال و ميانهروی.» معصومان(ع) نيز امت پيرو اهلبيت(ع) را امت وسط و ميانه معرفی كردهاند(مجلسی، 1403، ج24، ص 153 و ج22، ص 441).
4. پرهيز از اسراف و تبذير
اسراف، به معنی تجاوز از اعتدال در هر كاری يا چيزی است و هر آنچه افزون بر ميانهروی باشد، اسراف است(حكيمی و حكيمی، 1386، ترجمه احمد، ج4، ص231). تبذير در كنار اسراف، اشاره به ريخت و پاش و نابود كردن و هرز دادن سرمايههای اقتصادی و مانند آن دارد. در اصطلاح لغوی، تبذير به معنای پراكندن و نابود كردن و تباه كردن مال به كار میرود. به هر حال انسان مؤمن در نظام مصرفف از تبذير و تباه كردن مال خود به شدت نهی شده است. امام صادق(ع)، بخشيدن نابهجای مال را تبذير و اسراف میدانند زيرا چنين بخششی از اعتدال خارج شده است(مجلسی، 1403، ج75، ص97 به نقل از حاجی صادقی، 1388، ص118).
علاوه بر امور مالی و اقتصادی، اسراف در مواردی چون عمر، وقت، نفس، جان و مال انسان نيز مورد توجه دين اسلام قرار دارد و به دوری از آن توصيه اكيد شده است. انسان میتواند به خدا را بپيمايد و به مقام جانشينی خدا برسد، اما برخی اين سرمايه را در اختيار بعد حيوانی و نافرمانی خدا قرار میدهند و ارزش وجودی خود را كه چيزی كمتر از بهشت نيست (نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، 1379، حكمت 456) به بهای ناچيزی میفروشند(سوره انفال، 22 و55).
5. نوعدوستی و هماهنگی با وضعيت عمومی
در جامعه اسلامی، پيروی از سبك زندگی مؤمنانه با تأكيد بر نوعدوستی و خيرخواهی برای تمام مردم، بويژه مسلمانان توصيه شده است. به اين معنا كه مسلمانان در استفاده از نعمتهای حلال نمیتوانند تنها به خود مشغول شوند و از وضعيت ساير مؤمنان غفلت كنند چنانكه پيامبراكرم(ص) میفرمايند: «مؤمن نيست كسی كه سير باشد و برادرش گرسنه و مؤمن نيست كسی كه پوشيده باشد و برادرش عريان»(حكيمی و حكيمی، 1386، ج 5، ص114). خداوند بحث انفاق و احسان به ديگران را در غير اعمال عبادی مانند خمس و زكات بيان داشته و در توصيف مؤمنان و نمازگزاران میفرمايد: «و كسانی كه در اموالشان حق معينی برای مسكينان و محرومان قرار میدهند»(سوره معارج، 24 و 25). مال و ثروت، مايه قوام جامعه است و تبادل كالا و خدمات از طريق آن انجام میگيرد از اينرو، نبايد آن را انباشت و راكد نگه داشت. چنانكه امام صادق(ع) میفرمايد: اين اموال زياد را خداوند به شما داده است تا در راهی كه او خواسته به كار بريد و نداده است كه آن را انباشته كنيد(كلينی، ج4، ص 32).
6. قناعتيكی ديگر از اصول مصرف در نظام اقتصادی اسلام، اصل قناعت است، قناعت، به معنای راضی بودن و قانع بودن به حاصل سعی و تلاش و پرهيز از حسادت و رقابت و چشم و همچشمی نسبت به مال و دارايی ديگران است. برخی از كاركردهای اصل قناعت، عبارت از احساس رضايت و آرامش، دوری از غم و اندوه و اعتدال در رفتار اقتصادی است. امام علی(ع) میفرمايند: قناعت و استفاده به ميزان نياز، موجب توانمندی و دولتمندی است(نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، 1379، حكمت 239) و گواراترين زندگی، زندگیای است كه در آن قناعت باشد، زندگیای كه در آن قناعت باشد، ثمرهاش كم شدن غم و اندوه است و در مقابل، زندگیای كه از قناعت بهرهای نبوده است، آسايش را از دست میدهد(شيخ صدوق، 1362، تصحيح علیاكبر غفاری، ج1، ص 69، ح104). برخلاف دنيای غرب كه رضايتمندی را در مصرف زياد و اهتمام به آن میداند، از ديدگاه اسلامی آنچه موجب رضايتمندی و آسايش خاطر میشود، قناعت است(تميمی آمدی، 1384، ترجمه انصاری قمی، ص 85 و ص89) و صفای زندگی به آن وابسته است زيرا اگر كسی از تقدير الهی راضی و به آن قانع باشد، به بینيازی واقعی میرسد و هيچچيز به اندازه راضی بودن از روزی، احساس فقر و نيازمندی را از ميان نمیبرد. شخص مؤمن و قانع، هرگز از آنچه ندارد محزون نمیشود(نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، 1379، حكمت 349).
7. رعايت حلال و حرام
دو اصل حلال و حرام، از اصول مهم فقه و احكام اسلام و ناظر بر مجوز با منع استفاده در اموری هستند كه شرع اسلام نحوه تعامل با بسياری از مسائل جاری را از اين طريق صادر كرده است. مؤمن به آيين اسلام، در پرتو نظام كنترلی حلال و حرام، نحوه مصرف خود را تنظيم میكند. يكی از معيارهای اسلامی مصرف كه نمود عينی دارد، بحث حلال و حرام است؛ چنانكه در قرآن كريم، خداوند درباره غنايم، آن مقداری را كه حلال است، برای مصرف و بهرهمندی مجاز شمرده و بيشتر از آن(تعيين و تقسيم غنائم از اختيارات رهبر اسلامی است) را منع(حرام) كرده است(سوره انفاق، 69). خداوند چيزهای پاكيزه را حلال و ناپاكیها را حرام میكند(سوره اعراف، 157). خداوند تبارك و تعالی، مباح نكرده خوردنی و آشاميدنی را مگر اينكه نفعی در آن است و حرام نكرده چيزی را مگر اينكه در آن ضرر و فساد است(شيخ صدوق، 1383، تحقيق و ترجمه ذهنی تهرانی، ص592). اسلام ضمن پذيرش و بيان اصل حيلت، مبنی بر اينكه همه چيز حلال است مگر آنچه از اين دايره خارج شده باشد، مواردی مانند شراب، گوشت خوك و… را كه حرمت ذاتی دارند، به همراه استفاده بيش از حد موارد حلال، وارد حوزه حرمت میكند. مانند استفاده از آب بيشتر از حد نياز، حتی برای امری عبادی همچون وضو. اسلام استفاده از اموال را نيز در حوزه مالكيت خصوصی، بدون اجازه مالك و در حوزه مالكيت عمومی(بيتالمال) بدون اجازه ولی امر مسلمين حرام میداند و جايز نمیشمارد.
8. پرهيز از تجملپرستی
اسلام ضمن نكوهش كسانی كه استفاده از نعمت را بر خود حرام كردهاند(سوره اعراف 32) انسان را با دعوت به ميانهروی و اعتدال، از تجملپرستی و گرايش به كسانی كه زندگی تجملی دارند، نهی كرده است. پيامبراسلام(ص)، آن هنگام كه اشراف مكه، شرط ايمان و همراهی با ايشان را فاصله گرفتن از ضعفا و فقرا و فراهم كردن زندگی اشرافی برای پيامبر دانستند، اين نوع زندگی را از موانع پذيرش حق و بهرهمندی از هدايت الهی شمردند(سوره كهف، 28 ). زندگی تجلی، علاوه بر اينكه جامعه را دچار بحران اقتصادی میكند، دارای آثار فرهنگی نامطلوبی است كه از آن جمله میتوان به متزلزل شدن آرامش روحی، زيادهطلبی و تعرض به حقوق ديگران، آسيب دين ارزشها، تبديل ضد ارزشها به ارزشها، ايجاد فاصله طبقاتی و تنزل شخصيت، منزلت و اهداف انسانی اشاره كرد(حاجی صادقی، 1388، صص 99 ت 98).
9. انفاق در مورد ديگران
انسان مؤمن موظف است علاوه بر تأمين نيازهای خود و خانواده، مقداری از اموالش را در راه خدا انفاق كند، نسبت به پرداخت واجبات واجبات مالی مانند خمس و زكات اهتمام ورزد و در به گردش درآوردن ثروت و دارايی خود به نفع عموم مسلمانان همت گمارد. در سبك زندگی دينی، انسان مؤمن با مصرف مال خود برای ديگران به لذتی دست میيابد كه از لذت صرف اين مال برای خود بيشتر است. در فرهنگ اسلامی، اين مصرف كردن برای ديگری انفاق نام گرفته است. در عين حال، مؤمنان علاوه بر آنكه در كمك به ديگران انفاق میكنند، موظف به گشادهدستی معتدل برای خانواده و نزديكان خود نيز هستند.
نقش رسانه ملی در مصرف
در دنيای جديد، رسانهها علاوه بر كاركرد سرگرمكنندگی، نقشی اساسی در چگونگی و مفهومسازی مخاطبان از واقعيتهای اجتماعی دارند. مصرف، يكی از مفاهيمی است كه رسانهها نقشی بیبديل در خلق و آفرينش آن ايفا میكنند. امروزه رسانهها با معرفی انواع كالاها، كاربردها و زمينههای استفاده از آنها و با بهرهگيری از انواع شيوههای تبليغی، نوعی خلاقيت در زمينه مصرف ايجاد میكنند؛ از اينرو میتوان راز و رمز اصلاح هر رفتار مصرفی را در لايههای معنايی برنامهها كه به صورتی در هم تنيده در رسانهها ارائه میشوند، جستجو كرد. در كشور ما آميختگی رسانهها بخصوص رسانه ملی، با اصول و آموزههای اسلامی سبب شده است سعی شود برخلاف ساير كشورها كه با تبليغات اغواگرايانه، مخاطبان را به خريد محصولات جديد و مدلهای تازه ترغيب میكنند تا عواطف آنان بر تعقل و تفكرشان غلبه پيدا كند، تأكيد بر آموزههايی مانند اعتدال، قناعت و سادهزيستی باشد كه در الگوی مصرف اسلامی از اصول اساسی هستند. بنابراين پرسش اصلی در اين زمينه اين است كه آيا رسانه ملی با استفاده از ابزارها و قالبهای رسانهای مختلف میتواند اصول مصرف اسلامی» را در معرض اذهان مخاطبان خود قرار دهد؟ با توجه به نظر انديشهورزان علم ارتباطات میتوان پاسخ اين پرسش را مثبت دانست. كلوس معتقد است كه رسانهها میتوانند به نحوی نامرئی جامعه را به پذيرش و عملی كردن عقايد و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مورد نظر خود ترغيب كنند به عبارت ديگر از اين طريق میتوان به جامعهای مبتنی بر انديشههای خردمندانه رسيد كه ابزار ترويج و نشر آن وسايل ارتباط جمعی است(معتمدنژاد، 1370، ص10). برخی از كارشناسان ارتباطات نيز فلسفه وجود وسايل ارتباط جمعی را القاء، تعميم يا تكامل فرهنگی دانستهاند.
بر اين اساس، پيشنهاد میشود صدا و سيما به منظور ترويج مصرف اسلامی، اقدامات زير را انجام دهد:
ـ ارائه الگوهای رفتاری مصرفی متناسب با فرهنگ اصيل اسلامی مانند قناعت، صرفهجويی و سادهزيستی.
ـ تقبيح و مذمت رفتارهای نادرست و مغاير با ارزشها و فرهنگ اسلامی مانند چشم و همچشمی، اسراف، تجمل، رفاهزدگی.
ـ آموزش شيوههای صحيح و منطقی مصرف و صرفهجويی بويژه در زمينه مصرف انرژی.
ـ ايجاد اين درك و آگاهی در جامعه كه مصرف بیرويه و نابهجای منابع ثروتهای ملی خيانت به آيندگان است.
ـ ايجاد نگرش مثبت به محصولات ايرانی و تبليغ محصولات و كالاهای ساخت داخل.
ـ تشويق مردم به پسانداز و سرمايهگذاری در توليد.
ـ آگاهی دادن با آمار و ارقام در مورد آسيبها و زيانهای ناشی از مصرف بیرويه.
ـ آگاهی دادن با آمار و ارقام در مورد ميزان مصرف منطقی در زمينههای مختلف بويژه منابع طبيعی.
ـ آگاهی دادن با آمار و ارقام درباره وضعيت مصرف در كشورهای پيشرفته و مقايسه آن با آمار مصرف در ايران.
ـ اطلاعرسانی در خصوص سياستهای دولت در زمينه مصرف.
ـ تقبيح زندگی اشرافی و تجملی در برنامههای صدا و سيما.
ـ معرفی الگوهای مصرف مناسب در زمينههای فردی، خانوادگی و سازمانی.